خاتون

ساخت وبلاگ
وقتےیک زنِ

موفق رامیبینم که

خستگےناپذیر

کارمیکنداغلب گوشهء

لبش لبخندے

نامحسوس وجوددارد

وبااعتماد به نفس و

مطمئن گام برمیدارد

بےشک دراین 

دنیایک مردعاشق دارد

قدرت عشق شکست ناپذیراست

+ نوشته شده توسط زهراشایسته فرد در سه شنبه نهم آذر ۱۳۹۵ و ساعت 13:17 |
خاتون...
ما را در سایت خاتون دنبال می کنید

برچسب : های,موفق, نویسنده : 2khatoon1230 بازدید : 87 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:12

    من پر از منم... و شاید هیچ‌کس توی دنیا اندازه‌ی من، من نداشته باشد. لازم نیست حتمن چشم‌هایم را ببندم تا یادم بیاید چند تا من دارم. اما می‌بندم و اول، منی را می‌بینم که در تور سفید، هزار برابر خوشکل‌تر از منی شده که چهارده سال تمام تو چادر و مقنعه بوده و به‌قول معروف، آفتاب و مهتاب رنگش را ندیده‌اند. دور و برم پر از زن‌های دهاتی‌ست که هلهله می‌کنند و به رسم خودشان پا می‌کوبند رو زمین و صدایشان هنوز هم می‌پیچد تو گوش‌هام:        «ای عروس قبله‌نما!                      خوش آمدی منزل ما.» اولین منی که شناختم، آن من بود. منی چشم و گوش بسته، که از پای میز و نیمکت مدرسه بلندش کرده و فرستاده بودند خاتون...
ما را در سایت خاتون دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه«,جنگ,جهانی, نویسنده : 2khatoon1230 بازدید : 101 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:12

تیرِ آه برای استاد حامد موسوی زهرا شایسته‌فرد     هیچ‌وقت ازت خوشم نمی‌آمد. از قیافه‌ات تو عکس هم... با آن ابروهای ریسمانی و چشم‌های سرمه کشیده. یاد رقاصه‌های کاباره تو فیلم‌های قدیمی می‌افتادم. اما راستش را بخواهی، از شعرهایت خوشم می‌آمد. همین حالا هم. از اولی‌ش تا الآن. از همو که یواشکی تو دست‌نوشته‌های دایی‌حسین کش رفتم... تا همین‌هایی که اگر شبی یکی‌ش را تو دیوان شعرت نخوانم، خوابم نمی‌برد. می‌دانی از کی با تو آشنا شدم؟ از همان‌وقت که دایی‌حسین شد همسایه‌ی ته‌کوچه‌ای‌مان و پایم باز شد تو خانه‌اش و رفتم سر کتاب دفترهاش و اولین شعرهایت را خواندم. آن‌موقع بچه‌تر بودم، اما حالا می‌فهمم چه درده خاتون...
ما را در سایت خاتون دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه,«تیرِ, نویسنده : 2khatoon1230 بازدید : 105 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:12